استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی یکی از استانهای جمهوری اسلامی ایران است. این استان بزرگترین و پرجمعیتترین استان ناحیهٔ شمال غربی ایران (آذربایجان) محسوب میشود. استان آذربایجان شرقی از سمت شمال به جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، از سمت غرب و جنوب غرب به استان آذربایجان غربی، از سمت شرق به استان اردبیل و از سمت جنوب شرق به استان زنجان محدود شدهاست. این استان دارای آب و هوای سرد کوهستانی بوده و کل محدودهٔ استان را کوهها و ارتفاعات تشکیل دادهاند. مساحت استان آذربایجان شرقی، ۴۵٬۴۹۱ کیلومتر مربع است که از این جهت، یازدهمین استان بزرگ ایران محسوب میشود. این استان محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی کوههای ایران، یعنی البرز و زاگرس است و بلندترین نقطهٔ آن، قلهٔ کوه سهند است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلانشهر تبریز است. از شهرهای مهم و اقماری این استان میتوان به مراغه، مرند، میانه و اهر اشاره کرد.
پیشینه آذربایجان
در زمان حکومت اسکندر مقدونی بر ایران، در سال ۳۳۱ قبل از میلاد، سرداری به نام «آتورپات» که شهربان منطقه ماد کوچک بود، در این سرزمین قیام کرد و آنگاه با انعقاد عهدنامهای از واگذاری آذربایجان به دست یونانیها جلوگیری نمود و اسکندر بدین شرط که آتورپات خود را تابع امپراتوری وی بداند، او را در آنجا باقی گذارد. پس از مرگ اسکندر که خونریزی در بین جانشینان وی درگرفت، آتورپات به حکمرانی این منطقه رسید و به پاس خدمات وی در جلوگیری از نفوذ بیگانگان در این منطقه، ماد کوچک را به نام آن سردار، آتورپاتکان خواندند و سپس به اسامی مختلف از قبیل آذرآبادگان، آذربادگان، آذربایگان و آذربایجان معروف شد. در روزگار ساسانیان، آتورپاتکان یکی از ایالات مهم ایران و به قول یونانیها، «ساتراپنشین» بوده که به علت وجود آتشکده معروف آذرگشسب و آتشکدههای دیگر، به نام آذربایجان معروف شد. آذربایجان در دوره اسلامی، یکی از مهمترین ایالات ایران محسوب میشد و از زمان زوال ساسانیان تا به امروز، مرکز حوادث بسیاری بوده و نقش بزرگی در جریانهای مهم تاریخی داشتهاست.
جغرافیای آذربایجان :
آذربایجان شرقی در شمال به طول ۲۰۰ کیلومتر با جمهوری آذربایجان و به طول ۳۵ کیلومتر با ارمنستان مرز مشترک دارد که توسط رودخانهٔ مرزی ارس از آنها جدا میشود. در حال حاضر، روابط تجاری، اقتصادی و ... با جمهوری آذربایجان از طریق پایانههای مرزی جلفا و خداآفرین و با ارمنستان از طریق پایانهٔ مرزی نوردوز انجام میپذیرد که در این میان، پایانهٔ مرزی جلفا از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار است.این استان در غرب و جنوب غرب به طول ۴۲۰ کیلومتر با آذربایجان غربی هممرز میباشد. وحدت قومی، فرهنگی و جغرافیایی و پیوستگیهای اقتصادی، سبب شده است که این استان بیشترین سهم را در همجواری با آذربایجان شرقی داشته باشد. این روابط از طریق ۵ محور مرند-بازرگان، مرند-خوی، شبستر-سلماس، بناب-میاندوآب و محور دریاچه ارومیه انجام میپذیرد.
استان اردبیل با داشتن ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با شهرستانهای میانه، اهر، سراب و کلیبر، همسایهٔ شرقی استان آذربایجان شرقی محسوب میشود. پیوستگیهای قومی، فرهنگی و اداری در بین این دو استان، سبب شدهاست که روابط همجواری در طول این مرزها از رونق خوبی برخوردار باشد. این روابط از طریق محورهای سراب-اردبیل، اهر-مشگین شهر و محور مرزی حاشیهٔ رود ارس انجام میپذیرد.
استان زنجان نیز به طول ۱۴۵ کیلومتر با جنوب شرق این استان، همسایه است. با وجود وحدت قومی، فرهنگی و جغرافیایی بین دو استان، به دلیل قرار گرفتن تهران در آنسوی محور تبریز - زنجان که جاذب هرگونه حرکت اقتصادی و اجتماعی در این محور میباشد، باعث شدهاست که روابط همجواری در طول این حدود، رونق خوبی نداشته باشد. در حال حاضر درهٔ رودخانهٔ زنجان رود و محور میانه-زنجان، تنها محور ارتباطی بین دو استان به شمار میرود.
جغرافیای طبیعی آذربایجان :
منطقهٔ ارسباران.سیمای طبیعی آذربایجان شرقی، از هفت واحد کوهستانی و درهها و جلگههای میان آنها تشکیل یافتهاست. شمالیترین و بزرگترین این واحدها رشتهکوه قراداغ یا ارسباران میباشد که از دیوانداغ در منتهیالیه غربی استان شروع شده و پس از عبور از شهرستانهای مرند، ورزقان، اهر و کلیبر و حدود شمالی شهرستانهای شبستر و تبریز، به درهٔ رودخانهٔ درهرود ختم میشود.
دومین عارضهٔ توپوگرافیک استان، رشتهکوه قوشاداغ میباشد که از شاخهٔ جنوبی رشتهکوه قراداغ منشعب شده و به سمت شرق کشیده میشود و در منتهیالیه شرقی خود به تودهٔ عظیم آتشفشانی سبلان ختم میشود. این رشتهکوه با ۳۱۵۰ متر ارتفاع، شهرستان اهر را از شهرستانهای هریس و سراب جدا میسازد. سبلان با ۴۸۱۱ متر ارتفاع، خطالرأس مرز مشترک آذربایجان شرقی و استان اردبیل محسوب میشود.
رشتهکوه میشو و رشتهکوه مرو، چهارمین واحد کوهستانی را در غرب و مرکز استان به وجود میآورند. این رشتهکوهها از شمال دریاچهٔ ارومیه، توسط ارتفاعات عینالی و شبلی تا نواحی شمال شرقی کلانشهر تبریز کشیده میشوند و قلهٔ ۳۱۵۵ متری رشتهکوه میشو، شهرستانهای مرند و شبستر را از هم جدا میکند.
پنجمین واحد توپوگرافیک آذربایجان شرقی، رشتهکوه بزقوش میباشد. این رشتهکوه به همراه مجتمع آتشفشانی سهند، سومین ردیف رشتهکوههای شرقی استان را پس از قراداغ و قوشاداغ به وجود میآورد و قلهٔ ۳۳۰۳ متری آن، مرز بین شهرستانهای میانه و سراب بهشمار میرود.
سهند با ۳۷۰۷ متر ارتفاع، ششمین واحد کوهستانی آذربایجان شرقی، تودهٔ عظیم آتشفشانی دیگری است که قلل زیبای آن، مناظر جنوبی کلانشهر تبریز را بهوجود میآورند. رشتهکوه اربط یا تخت سلیمان هفتمین و جنوبیترین عارضهٔ توپوگرافیک استان میباشد که از دامنههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب کشیده شده است.
تنوع شرایط اقلیمی و آب و هوا در مناطق مختلف آذربایجان شرقی، مشخصهٔ بارز وضعیت طبیعی آن است. استان از لحاظ اقلیمی تحت تأثیر آب و هوای مدیترانهای قرار دارد، بهطوری که قسمت عمدهای از آن را اقلیم «نیمه خشک سرد»، مناطقی از آن را اقلیم «نیمه مرطوب سرد» و قسمت دیگر را اقلیم «نیمه خشک معتدل» تحت تأثیر خود قرار دادهاست.
جمعیت آذربایجان :
جمعیت استان آذربایجان شرقی، بر اساس آمار آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، برابر با ۳٬۶۰۳٬۴۵۶ نفر معادل ۵٫۱۱٪ از جمعیت کل کشور است که از این تعداد ۱٬۸۳۹٬۳۵۲ نفر مرد و ۱٬۷۶۴٬۱۰۴ نفر زن میباشند. اکثر مردم استان، آذربایجانی بوده و به زبان ترکی آذربایجانی تکلم میکنند.
زبان
زبان امروزی ساکنان استان آذربایجان شرقی، ترکی آذربایجانی میباشد که در نقاط مختلف آن با لهجههای گوناگون تلکم میشود. زبان نوشتار و رسمی آذربایجان در بیشتر دورههای تاریخی آن، زبان آذری بودهاست. اکثریت قریب به اتفاق نوشتهها و آثار مردم این منطقه نیز در دورههای مختلف به فارسی و آذری بوده است. پیش از ورود زبان ترکی به نطقه، زبان گفتاری مردم این منطقه یکی از شاخههای زبان مادی بود. زبان مادی مردم منطقه آذربایجان (ماد کوچک) در دوره حکومت ترکزبانان توسط ایلهای ترک که به منطقه آمده بودند، تاتی نامیده شد. امروزه تمرکز اصلی مناطقی که زبان تاتی در آنها بهجا مانده استان های قزوین، زنجان، مرکزی و اردبیل است. زبان ایرانی باقیمانده در شبهجزیره آبشوران در جمهوری آذربایجان نیز که اصطلاحاً تاتی نامیده شده با زبان مادی آذربایجان تفاوت دارد و یکی از گویشهای زبان فارسی است.تغییر زبان گفتاری از تاتی به ترکی آذربایجانی از زمان تسلط سلجوقیان آغاز شد و در دوره سلطنت ترکمنها و آغاز عصر صفویان بیشتر شهرها و روستاها راشامل شد. سپاهیان بابک خرمدین را در سدههای ۹ و ۱۰ میلادی نیز همین انبوه مردم ایرانیزبان آذربایجان تشکیل میدادند. زبان ترکی آذربایجانی از شاخهٔ اغوززبانهای ترکتبار از گروه زبانهای آلتایی است. خاستگاه زبانهای ترکی، استپهای جنوب سیبری بودهاست و گویندگان اصلی آن را ترک تباران تشکیل میدهند.
ریشه نام آذربایجان
آذربایجان در فارسی میانه «آتورپاتکان»، در آثار کهن فارسی «آذربادگان» یا «آذربایگان»، در فارسی کنونی «آذربایجان»، در یونانی «آتروپاتنه»، در یونانی بیزانسی «آذربیگانون»، در ارمنی «آتراپاتکان» و در سریانی «آذربایغان» نام دارد. این سرزمین به نام سردار آتورپات (به مفهوم در پناه آتش) نامیده شده است. او در زمان داریوش سوم، ساتراپ ماد بود و در جنگ داریوش و اسکندر در گوگاما، فرماندهی سپاهیان مادی و کادوسی و آلبانی و ساکاسنی را بر عهده داشت.
آذربایجان بهشت فسیلی ایران
با کشف بیش از ۵۷۳ فسیل از گونههای مختلف جانداران عظیمالجثه در شهرستان مراغه در جنوب آذربایجان شرقی، این منطقه عنوان «بهشت فسیلی ایران» را به خود اختصاص داده است. تنوع و تعدد گونههای جانوری در رسوبات باقی مانده و فسیلهای مکشوفه در این منطقه شامل گونههای جوندگان، اسبها، گوشتخواران (ببردندانها، گرگها،خرسها)، فیلها و دو گونه از جنس پرندگان، منحصر به فرد است.به گواه نظرات دانشمندان و محققان، آذربایجان شرقی میلیونها سال قبل، در دورهٔ دوم و سوم زمینشناسی و قبل از فوران آتش فشان سهند، محل استقرار و زندگی حیوانات عظیمالجثه بوده است.
سوابق مطالعات دیرینهشناسی مهره داران در منطقهٔ فسیلی مراغه منحصر به فرد است، به طوری که قدمت جست و جو و کاوش در این منطقه به یک قرن و نیم پیش باز میگردد.نخستین حفاری در منطقهٔ فسیلی مراغه از سوی بازرگانان روسی انجام شد و گونههای فسیلی در اکثر مناطق آذربایجان شرقی وجود دارند. در حال حاضر تنها ۴۰هزار متر مربع از مساحت فسیلی توسط کاوشگران هلندی و فنلاندی حفاری شده است. علاوه بر مناطق مذکور، مطالعات و اکتشافات جدید نشان میدهد که دربخشهایی از ایوند در شمال استان و نیز در مرند و ورزقان، اینگونه فسیلها وجود دارند.
تقسیمات کشوری آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی طبق آخرین تقسیمات کشوری از ۱۹ شهرستان، ۴۲ بخش، ۵۸ شهر و ۱۴۱ دهستان تشکیل شدهاست. پیش از سال ۱۳۷۲ خورشیدی استان اردبیل نیز جزء محدودهٔ قانونی آذربایجان شرقی محسوب میشد که در این سال از این استان مستقل شد.
صنعت آذربایجان شرقی
نمونهای از قالی تبریزاستان آذربایجان شرقی با مجموع ۴٬۳۴۱ واحد تولیدی، شامل ۸۳۲ کارگاه صنعتی با بیش از ۱۰ نفر کارکن (۵٫۹۹ درصد کل کشور)، از نظر تعداد در سطح کشور، پس از استانهای تهران، اصفهان و خراسان رضوی، در رتبهٔ چهارم قرار دارد. تعداد شاغلین این کارگاهها، ۴۳٬۹۰۹ نفر (۵٫۰۲ درصد از کل کشور) میباشد. بر اساس طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی کشور که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، توسط مرکز آمار ایران انجام گرفتهاست، ارزش تولیدات این کارگاهها در این سال، ۳٬۳۶۱٫۸ میلیارد ریال (۴٫۰۷ درصد از کل کشور) و ارزش سرمایهگذاری انجام یافته، ۲٬۴۵۱٫۳ میلیارد ریال بودهاست. استان آذربایجان شرقی با تمرکز صنایع تولید ماشینآلات و تجهیزات در مرکز استان (تبریز)، یکی از قطبهای صنعتی کشور محسوب شده و از امکانات و قابلیتهای توسعهٔ صنعتی شایان توجهی برخوردار است که بخشی از آنها عبارتند از:
وجود دانشگاههای تبریز، صنعتی سهند، واحدهای دانشگاه جامع علمی-کاربردی و مؤسسات تحقیقات صنعتی در استان.
وجود مراکز آموزش فنی و حرفهای مجهز و مراکز آموزش فنی شرکتهای بزرگ صنعتی.
همجواری استان با کشورهای خارجی و دسترسی آسان به بازارهای اروپا و آسیای میانه.
وجود طرحهای بزرگ صنعتی در دست اجرا، نظیر صنایع شیشهٔ آذر، کاغذسازی مراغه، مس سونگون ورزقان، نفلین سینیت سراب و ...
وجود پالایشگاه و مجتمع پتروشیمی تبریز و کارخانههای بزرگی نظیر تراکتورسازی تبریز، ماشینسازی تبریز، فولاد آذربایجان، فولاد شاهین بناب و کارخانجات
تولیدکنندهٔ نیروی محرکه، قطعهسازی و قالبسازی برای احداث صنایع خودروسازی، واحدهای صنایع غذایی و نیز صنایع چرم و کفش که در زمرهٔ واحدهای صنعتی پیشروی کشور میباشند.
صنايع دستي آذربايجان شرقي
دراستان آذربايجان شرقی رشته های گوناگون صنايع دستی وجود دارد. از مهمترين صنايع دستی استان می توان از قالی بافی ياد کرد. رشته هايی که در حال حاضر فعال است عبارت است از: قالی بافی، گليم بافی، جاجيم بافی، رنگرزی سنتی و چاپ کلاقه ای، سوزن دوزی، سفالگری و سراميک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با چوب، حصير بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی و ساير صنايع دستی که عمدتاً در زمينه گيوه دوزی چاروق دوزی و ... است.
قالی بافی:
آذربايجان و بويژه شهر تبريز از دير باز در خلق قاليهای نفيس، نقش عمده ای داشته است.سابقه تاريخی هنری اين مردم به دوران مادها می رسد. طراحی فرش در اين مرز و بوم، سابقه طولانی دارد و طراحان بزرگی در اين منطقه وجود داشته اند که با خلق آثار گرانبها و با ارزش، خدمات ارزنده ای به فرش ايران کرده اند. تبريز يکی از مراکز بافندگی بسيار با اهميت ايران در زمينه قالی بافی است. فرش های آن چه آنها که زينت بخش موزه ها ی معتبر جهان است. و يا در مجموعه کلکسيونرهای مشتاق جای گرفته اند و يا آنهايی که در مقياس زياد سر از بازارها و چهار سوق ها در می آورند، همواره خوش اقبال و خوش معامله هستند. از هنرمندان اين رشته می توان به مير منصور، رسام ارژنگی، عبدالله باقری، احمد عماد، حبيب الله امين افشار، ميرزا تقی خيابانی، جعفر پاکدست، عباسعلیاعلاباف، اکبر برگی، قلی نامی، محمد حسن نجف زاده معروف به « بنام تبريزی»، ايپکچی، اهرابی، جوان، سلماسی، ممقانی، تهرانچی، آنتيکچی و طباطبايی اشاره کرد.
اولين عناصر و نقش سايه های سنتی ايران نظير اسليمی ها و ختايی ها قبل از آنکه از طريق مکتب اصفهان و فرهنگ دوره صفوی ابعاد جهانی يابند، از طريق نگاره ها و تذهيب و مرقعات برروی فرشهای شمالی غرب ايران و تبريز ظاهر شدند. نقشه های اين فرشها اگر چه نام و نشانی برخود ندارند ولی در آن حدی از کمالند که طرح و رنگ آنها را می توان با آثار بهزاد و سلطان محمد و ديگر هنرمندان عصر مقايسه کرد. به دنبال رکود پس از عصر صفوی، تبريز در اواخر قاجاريه، از اولين شهرهايی است که تجارت فرش به طور گسترده در آن رواج می يابد و بازار پررونقی برای شرکتهای اروپايی می شود.
فرش های تبريز در هفتاد سال اخير اغلب با طرحهای گلدانی، محرابی، شکارگاه، هراتی گل فرنگ، شاه عباسی، بندی، خشتی يا قابقابی، منظره بافی، قاب قرآنی، افشان، اسليمی و بعضی از آثار و ابنيه اسلامی از کوچکترين تا بزرگترين اندازه های ممکن بافته شده اند. از ديگر طرحهای رايج در تبريز می توان به ريز ماهی، لچک ترنج و بته اشاره کرد.
بافت انواع فرشهای سنتی با طرحها و رنگهای بديع و زيبا نمايشگر اوج تسلط طراحان و بافندگان برفنّ بافت است. چنين است تلفيق رنگهای سنتی و رنگهای متنوع ديگر که به طور هنرمندانه صورت می گيرد هر چند که ارزش رنگرزی گياهی قابل مقايسه با رنگرزی شيميايی نيست.
مورد ديگری که به عنوان طراحی تابلو و عموماً تحت تأثير طراحی اروپايی در تبريز رايج شده است و ظاهراً بازار گرمی نيز دارد، جای بحث دارد. اين تصاوير همراه بافتی نفيس و درخشان نتايج حيرت باری را به ارمغان آورده است. مسأله ديگری که در طراحی امروز نقشه های فرش در تبريز وجود دارد آن است که به ظاهر طراحی و رنگ تا حدودی جنبه ذوق آزمايی شخصی پيدا کرده است و بر اساس ذوق و استعداد و توانايی تعدادی هنرمند و يا تحت تأثير عوامل بيرونی طراحی می شود. با اطمينان می توان گفت اگر تبريز آسيبهای ناشی از بحران تورم و کمبود مواد مورد نياز را از عرصه توليدات دور سازد، تا ساليان طولانی فرش تبريز فرش غير قابل رقابت محسوب خواهد شد و فرشهای زيبا و نفيس آن کماکان در آن سوی مرزها به فتح بازارهای فرش خواهد رفت.
قالی بافی هریس :
هريس در کنار جاده ای که تبريز را به شهرستان اهر متصل می کند قرار دارد. از نظر قالی بافی معروفيت زيادی دارد و فرش های ابريشمی و پشمی و خوش آب و رنگ آن از دير زمان مطلوب بازارهای داخل و خارج بوده است. فرشهای هريس با وجود آنکه همگی در يک سبک بافته می شود ولی کمتر مشابه يکديگر هستند. قالی بافان هريس در گذشته از به کاربردن نقشه، احتراز می نمودند و اغلب فرش های خود را به کمک حافظه می بافتند. بافندگان محلی سابقاً پشمهای مورد مصرف خود را از گوسفند ان ايل شاهسون تأمين می کردند.
اسامی نقشه هايی که از قديم در هريس بافته می شد به ترتيب زير است:
راحله، افشان، حيات، تاجری، صمدخانی، پيشيکلی، چلينگری، علی اصلان، سيل آپادان يا صبوری، قره قاش، خاتون نقشه، ماری، اشرف، کف ساده، اسماعيل بگ، يدی گل، حافضعلی، دستمال نقشه. البته امروز بيشتر طرحهای صمد خان، تاجری، صبوری، يدی گل، علی اصلان، اسماعيل بيک، چلينگر، افشان و تلفيقی هريس بافته می شود.
گليم بافی:
در استان آذربايجان شرقی، گليم بافی، بسيار رايج است و يکی از رشته های اصلی منطقه به حساب می آيد. از مهمترين گليم های منطقه می توان به بافت گليم، گليم های شاهسون اشاره کرد. شاهسونها يکی از مهمترين طوايف شمال غربی ايران هستند که اکثريت آنها ترک و اقليتی دارای اصليت کرد، تاجيک و گرجی هستند.شاهسون به معنای دوست دار و وفادار به شاه است که توسط شاه عباس برای مقابله با سپاه شيعه يعنی قزل باشها به وجود آمد. گليم رايج ترين کف پوش شاهسونها است و به همين علت تعداد زيادی از آنها توسط اين طايفه بافته شده است. شاهسونها مردمی بسيار سنتی هستند و در طرح و بافت گليم های آنان نوعی محدوديت به چشم می خورد. در تمام گليم های شاهسونها از نگاره های بزرگ و برجسته استفاده شده است. اين نگاره ها بصورت رديفی در گليم ها بافته شده و توسط نوارهايی باريک با طرحهای ظريف تر و پيچيده تر از يکديگر جدا شده اند. شاهسونهای منطقه هشترود که زمستان را داخل و يا اطراف هشترود سپری میکنند و تابستان به دامنه های کوه سهند کوچ می کنند، از رنگهای ملايم به خصوص سبز و صورتی و کمی آبی تيره و قهوه ای در بافت گليم هايشان استفاده می کنند. حاشيه ها معمولاً ساده و تحت تأثير همسايگان کرد بر شيوه بافت آنها بيش از ديگر قبايل بوده است. باوجود اينکه شاهسونهای ميانه و هشترود از لحاظ فرهنگی اختلاف ندارند ولی در بافت گليم تفاوتهايی ديده می شود. گليم های شاهسون ميانه بزرگتر از گليم های شاهسونهای هشترود است و طرحهای نواری سنتی و ترنج های بزرگ کنگره دار از جمله نگاره های آنها است. تارها معمولاً پشمين يا نخی بوده و ريسمان های خود رنگ در متن گليم به چشم می خورد. بافت چاک دار و خطوط حاشيه ای پيچ باف به وسيله رنگهای متضاد از ديگر قسمتهای آن متمايز می شود. زرد پرتقالی، قرمز گيلاسی، آبی روشن و قهوه ای ملايم از جمله رنگهای اين منطقه است.
در استان آذربايجان شرقی هم گليم های ساده(دورو) و هم گليم های سوماک که به ورنی معروف است، بافته می شود. گليم های ساده يا دورو دارای تار از نوع پنبه ای و پود پشمی بوده و ورنی دارای تارو پود نازک از نخ پنبه ای و نيز پود پشمی است. بافت ورنی به شيوه پود پيچی است و بر روی اين نوع گليم، طرحها و نقوش حيوانات اهلی و وحشی مشاهده می شود. گليم های آذربايجان شرقی، ذهنی باف است و هرگز از نقشه برای بافت استفاده نمی شود لذا طرح و نقش حاصل ذوق و خلاقيت بافنده گليم است.
چاپ های سنتی:
چاپ کلاقه ای يا باتيک عبارت است از هنری دستی که در کشورهايی نظير تايلند، اندونزی، سريلانکا و هند از اعتبار ويژه ای برخوردار است و نوعی از آن که به کلاقه ای معروف است در تبريز يا اسکو رواج دارد. در چاپ کلاقه ای، کليه طرحها و رنگها را با استفاده از واکس و عمليات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می کنند (که اکثراً در اثر نفوذ کامل واکس به داخل پارچه که به طور معمول از جنس ابريشم طبيعی انتخاب می شود) و پوشيده شدن کامل تاروپود از واکس هر دو روی پارچه يکسان نقش می شود. يکی از مشخصات و ويژگی های چاپ کلاقه ای ايجاد رگه های رنگی است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از ميان اين شکستها به پارچه در حين عمليات رنگرزی برروی پارچه به وجود می آيد.
رودوزی ها و بافتنی ها:
روکاری يا رودوزی در استان آذربايجان شرقی در زمينه ممقان دوزی انجام می شود. اين رودوزی به گونه ای است که زمينه اساسی پارچه را سراسر بخيه میپوشاند تا زمينه تازه ای از رنگ و نقش پديد آيد. مرکز مهم اين رودوزی ممقان، در 40 کيلومتری تبريز، است.
طراحی سنتی و نگارگری:
طراحی سنتی و نگاره های ايرانی مثل يک دنيای کوچک از گلهای هميشه بهار همراه با نسيمی فرح بخش و انسانهای باوقار، بيننده را به تفرج و نشاط هر چه بيشتر دعوت می کنند. تبريز از قديم الايام مأمن نگارگران بوده است و هنرمندانی چون استاد بهزاد در اين مکان استقرار داشتند، و در سال 928 هجری شاه طهماسب ازهرات به تبريز رفت و به همراه شاه استاد بهزاد و ديگر هنرمندان جوان به تبريز رفتند. اين عزيمت موجب تحولی در مکتب نگارگری شد و باعث شد مکتب تبريز درنگارگری بوجود آيد. در مکتب تبريز از فضا و فرم صخره ها، درختها و آسمان، بسيار استفاده می شود. اندازه اندامها را در نگاره ها اندکی بزرگ و در عوض تعدادشان را خلاصه کردند. اندامها حالتی درونگرا به خود گرفته اند.
علاوه بر هنرهای سنتی ذکر شده عده اي نيز مشغول به کار در زمينه هنرهای صناعی از جمله نمد مالی، گيوه دوزی و چاروق دوزی هستند.
شهرستانهای آذربایجان شرقی :
مرکز استان تبریز
آذرشهر • اسکو • اهر • بستانآباد • بناب • تبریز • جلفا • چاراویماق • سراب • شبستر • عجبشیر • کلیبر • مراغه • مرند • ملکان • میانه • ورزقان • هریس • هشترود
شهرهای آذربایجان شرقی :
آبشاحمد • آذرشهر • آقکند • اسکو • اهر • ایلخچی • باسمنج • بخشایش • بستانآباد • بناب• بناب جدید • تبریز • ترک • ترکمانچای • تسوج • تیکمهداش • جلفا • خاروانا • خامنه • خراجو • خسروشهر • خضرلو • خمارلو • خواجه • دوزدوزان • زرنق • زنوز • سراب • سردرود • سهند • سیس • سیهرود • شبستر • شربیان • شرفخانه • شندآباد • صوفیان • عجبشیر • قرهآغاج • کشکسرای • کلوانق • کلیبر • کوزهکنان • گوگان • لیلان • مراغه • مرند • ملکان • ملککیان • ممقان • مهربان • میانه • نظرکهریزی • وایقان • ورزقان • هادیشهر • هریس • هشترود • هوراند • یامچی• یانیق تپه
دیدنی های آذربایجان شرقی :
آبشار آسیاب خرابه • آبشار سرکنددیزج • آبشار عیشآباد • آبشار گلآخور • ارگ تبریز • بازار تبریز • بوستان ایلگلی • پل خداآفرین • خانه مشروطیت • دریاچه ارومیه • دریاچه قوریگل • رصدخانه مراغه • روستای کندوان • غار کبوتر • قلعه بابک • قلعه ضحاک • کاخ شهرداری تبریز • کلیسای سن استپانوس • کلیسای هوانس • گنبد سرخ • گنبد غفاریه • گنبد کبود • گنبد مدور • مسجد جامع تبریز • مسجد صاحبالامر • مسجد کبود •
معبد مهر • مقبرةالشعرا • موزه آذربایجان • حمام مهرآباد • حمام كردشت جلفا • پل آجی چای تبری
نظرات شما عزیزان: